وقتهایی را که خالهشهرزاد به خانهمان میآید بیشتر از همه دوست دارم. وقتی خالهشهرزاد میآید، کلی خوراکی و عروسک برایم میآورد، با هم بازی میکنیم و من کلی قصه برایش میگویم.
وقتی خاله شهرزاد میآید، من هم برای عروسکهایم مهمانی میگیرم. آن فنجانهای صورتی کوچک را که بابابزرگ برای تولدم خریده، از کمد درمیآورم. من و عروسکهایم جمع میشویم و برای هر کدام یک فنجان میگذارم و با هم چای میخوریم. بعدش هم خالهشهرزاد میآید و در میزند تقتق... و بعد با یک عالم خوراکی و یک عروسک جدید به مهمانی ما میآید...
عروسک جدیدم یک خرس قهوهای است... خالهشهرزاد میگوید خرسها عسل خیلی دوست دارند. یادم باشد دفعهی بعد که خواستیم مهمانی بگیریم، برای عروسک جدیدم عسل بیاورم.
فرناز میرحسینی ، 17 ساله
خبرنگار افتخاری هفتهنامهى دوچرخه از تهران
تصویرگرى: ستاره دانشور، تهران